- صدای ضبط شده تان چه فرقی با صدایی که از خودتان در سرتان می شنوید دارد؟
صدایتان را دوست دارید؟ احتمالاً می گویید بستگی به این دارد که منظور صدایی است که از خودتان در گوشتان می شنوید یا صدایی که بعد از ضبط کردن می شنوید.
همه ما احتمالاً آن لحظه . شنیدن صدای ضبط شده مان برای اولین بار را تجربه کرده ایم. << این منم؟ امکان نداره!>>
ولی اگر واقعیت را بخواهید، ضبط صوت دروغ نمی گوید! این دقیقاً صدای خودتان است. ولی چرا تا این اندازه با صدایی که در سرتان می شنوید فرق می کند؟ بیشتر چیزی که ما می شنویم نتیجه انتقال هوا است.
چیزهایی که صدا ایجاد می کند باعث ایجاد امواج صوتی می شود که از طریق هوا منتقل می شوند.
وقتی حرف می زنید، تارهای صوتی تان امواج صوتی ای ایجاد می کنند که از راه هوا به گوش داخلی تان می رسند. اما استخوان ها و بافت های داخل سرتان هم این امواج صوتی را به طور مستقیم به بخش حونی گوش می رسانند، به این ترتیب صدایی که موقع حرف زدن در سرتان می شنوید نتیجه هر دو این روش های انتقال است.
وقتی صدایتان را روی ضبط صوت می شنوید، فقط آن را به روش انتقال از طریق هوا می شنوید. ازآنجاکه آن قسمتی از صدا که از طرق استخوان ها و بافت های داخل سر منتقل می شود را نمی شنوید، صدایی که روی دستگاه می شنوید متفاوت به نظرتان می رسد.
وقتی حرف می زنید و صدای خودتان را داخل سرتان می شنوید، استخوان ها و بافت های سرتان ارتعاشات با فرکانس های پایین تر را تقویت می کنند. این یعنی صدایتان معمولاً قوی تر و بم تر از آنچه واقعاً هست به نظرتان می رسد.
اگر صدای ضبط شده تان به نظرتان خنده دار رسید نگران نباشید. همه این را تجربه می کنند. فقط به این خاطر که به نظر شما خنده دار و متفاوت می آید به این معنی نیست که بقیه هم آن را آنطور می شنوند.
چیزی که شما الان شنیده اید چیزی است که آنها همیشه به عنوان صدای شما شنیده اند!در واقع صدای ضبط شده ی شما صدای اصلی شماست :)
زمین به معنای کلی تر صحبت کنیم ، مانند روشی که شنونده می شنود یکنتپیکولوباصدایبلندیاصدای سوت بهصدا در می آورد بالاتر از یک ضربه عمیق یکدرام باس است.ما همچنین در مورد زمین به معنای دقیق مرتبط باملودی های
یکملودی(که آن را "لحن" نیز می نامند) مجموعه ای از قطعات (نت) است که به صورت پشت سر هم صدا می شوند (یکی پس از دیگری) ، غالباً در یک الگوی بالا و پایین.نت های یک
هارمونیبه صداهای "عمودی" زمینهای موسیقی اشاره دارد و این به معنی موزهایی است که همزمان با هم پخش می شوند و یا همزمان با هم آواز می آیند تاوترایجادشود.معمولاً این بدان معنی است که نت ها در همان زمان پخش می شوند ، اگرچه ممکن است هماهنگی با یک ملودی که ساختار هارمونیک را ترسیم می کند (یعنی با استفاده از نت های ملودی که یکی پس از دیگری پخش می شوند ، ترسیم شود.در موسیقی نوشته شده با استفاده از سیستمتونالیتهاصلی-جزئی("کلید") ، که شامل بیشتر موسیقی کلاسیک نوشته شده از 1600 تا 1900 و بیشتر موسیقی پاپ ، راک و سنتی غربی است ، کلید یک قطعه مقیاس مورد استفاده را تعیین می کند ، که در آن مرکز قرار دارد. "یادداشت خانگی" یاتونیکاز کلیدقطعات کلاسیک ساده و بسیاری از آهنگ های موسیقی پاپ و سنتی به گونه ای نوشته شده اند که تمام موسیقی ها در یک کلید واحد قرار دارند.آهنگ ها و قطعات موسیقی پیچیده تر کلاسیک ، پاپ و سنتی ممکن است دارای دو کلید (و در بعضی موارد سه یا بیشتر کلید) باشند.موسیقی کلاسیک از دوران رمانتیک (که از حدود 20-1920 نوشته شده است) اغلب دارای کلیدهای مختلف است ، همچنینموسیقی جاز، به ویژهجازBebopاز دهه 1940 ، که در آن کلید یا "یادداشت خانگی" یک آهنگ ممکن است هر چهار نوار یا حتی هر یک تغییر کند. دو میله
ریتم ترتیب صداها و سکوت ها در زمان است.مترزمان متحرک در گروه بندی های پالس به طور منظم، به ناماقدامات یا میله، که در موسیقی کلاسیک، محبوب و سنتی غربی اغلب یادداشت های گروه در مجموعه ای از دو (به عنوان مثال، 2/4 زمان)، سه (به عنوان مثال، 3/4 زمان، همچنین به عنوان شناخته شدهزمانوالس، یا زمان 3/8) یا چهار (به عنوان مثال ، زمان 4/4).شنیدن مترها آسانتر می شود زیرا آهنگ ها و قطعات اغلب اوقات (اما نه همیشه) بر اولین ضرب و شتم هر گروه تأکید می کنند.استثنائات قابل توجهی وجود دارد ، مانندضربانبکاستفاده شده در موسیقی پاپ و راک غربی ، که در آن ترانه ای که از معیار استفاده شده از چهار ضربه استفاده می شود (به نام زمان 4/4 یازمان مشترک)) دارای لهجه روی ضربان های دو و چهار خواهد بود ، که به طور معمول توسط درامر رویدرام دام، یک ساز کوبه ای با صدای بلند و متمایز انجام می شود.در موسیقی پاپ و راک ، قطعات ریتم یک آهنگ توسطبخش ریتم اجرا می شود، که شامل سازهای نوازندگی وتر (مثل گیتار برقی ، گیتار آتیک ، پیانو یا سایر ابزارهای کیبورد) ، سازهای باس (معمولاً باس برقی یا برای برخی از سبک ها مانندجازوbluegrass، دوبل باس) و یک درام پخش کننده.
بافت موسیقیصدای کلی یک
موسیقی که حاوی تعداد زیادیقسمتمستقل است(به عنوان مثال ، یک کنسرتوی مضاعف با همراهی 100 سازنده ارکسترال با بسیاری از خطوط ملودیک درهم آمیخته) به طور کلی گفته می شود که دارای "ضخیم تر" یا "متراکم تر" نسبت به اثری با چند قسمت است (مثلاًملودیفلوتسولوهمراه با ویولن سل.
تیمبر ، که گاه به آن "رنگ" یا "رنگ تن" گفته می شود ، کیفیت یا صدای یک صدا یا ساز است. Timbre همان چیزی است که باعث می شود صدای موسیقی خاص از دیگری متفاوت شود ، حتی اگر آنها دارای همان صدا و صدای بلند باشند.به عنوان مثال ، یک نت 440 هرتز A هنگام پخش دراوبو، پیانو ، ویولن یا گیتار برقی متفاوت است.حتی اگر پخش کننده های مختلف یک ساز همان نت را داشته باشند ، ممکن است نت های آنها به دلیل تفاوت در تکنیک سازها (به عنوان مثال ،تکههای مختلف) ، انواع مختلف لوازم جانبی (به عنوان مثال ، دهان مخصوص پخش کننده های برنجی ، نی ها برای پخش کننده های ابو و بازیهای پایه) متفاوت باشد. یا رشته های ساخته شده از مواد مختلف برای بازیکنان رشته (به عنوان مثالرشته های رودهدر مقابلرشته های فولادی)حتی ممکن است دو سازنده در حال نواختن یک نت در همان ساز (یکی پس از دیگری) به دلیل شیوه های مختلف نواختن ساز ممکن است متفاوت باشند (به عنوان مثال ، دو نوازنده رشته ممکن است کمان را متفاوت نگه دارند).
ویژگی های فیزیکی از صدا است که تعیین ادراک از دایره زنگی شاملطیف،پاکتولایههاییادداشت یا صدای موسیقی.برایسازهایبرقیتوسعه یافته در قرن بیستم ، مانند گیتار برقی ، باس برقی وپیانو برقی، مجری همچنین می تواند با تنظیمکنترل های اکولایزر، کنترل تن بر روی ساز و با استفاده ازواحدهای جلوه های الکترونیکیمانندپدال هایاعوجاج، لحن راتغییر دهد.لحنارگانبرقیهاموندبا تنظیمکشیدگی هاکنترل می شود.
خصوصیات بیانگر آن عناصر در موسیقی است که بدون تغییر در اصلی و یا تغییر اساسی ریتم ملودی و همراهی آن ، در موسیقی تغییر می کند.نوازندگان از جمله خوانندگان و نوازندگان می توانند با افزودناصطلاحات، با اضافه کردن جلوه هایی از قبیلویبراتو(با صدا و برخی از سازها ، مانند گیتار ، ویولن ، سازهای برنجی و چوب های چوبی) ،آهنگ موسیقی یا قطعه را با اضافه کردنعبارتاضافه کنند، دینامیک (صدای بلند یا نرمی قطعه و یا یک بخش از آن)، سرعت نوسانات (به عنوان مثال،ritardandoیااهسته اهسته اهنگ را تندتر کنید، که، به ترتیب کم کردن سرعت و بالا بردن سرعت سرعت)، با اضافه کردن مکث و یاfermatasدرآهنگو با تغییر بیان از یادداشت (به عنوان مثال، و یادداشت های بیشتری تلفظ و یا لهجه، با ساخت یادداشت های بیشتریپیوسته، که به معنی هموار متصل، و یا با ساخت یادداشت کوتاه تر).
بیان از طریق دستکاری پیک (مانند تورم ، ویبراتو ، اسلایدها و غیره) ، حجم (دینامیک ، لهجه ، ترملو و غیره) ، مدت زمان (نوسانات سرعت ، تغییرات ریتمیک ، تغییر مدت زمان یادداشت مانند لگواتو و استاکاتو و غیره) حاصل می شود. .) ، تایمبر (به عنوان مثال تغییر تایپ صوتی از یک نور به صدای تشدید کننده) و گاهی اوقات حتی بافت (به عنوان مثال دو برابر کردن نت باس برای جلوه ای غنی تر در یک قطعه پیانو).بنابراین می توان بیان را به عنوان دستکاری در همه عناصر به منظور انتقال "نشانه ای از خلق و خوی ، روح ، شخصیت و غیره" دید.[20]و به همین دلیل نمی تواند به عنوان یک عنصر ادراکی منحصر به فرد از موسیقی گنجانده شود ،[21]اگرچه می توان آن را یک عنصر مهم و اساسی
در
در دهمین نسخهThe Oxford Companion to Music،پرسی اسکوشکل موسیقی را تعریف می کند "مجموعه ای از استراتژی های طراحی شده برای یافتن معنی موفقیت آمیز بین افراط های مخالف تکرار غیر مجاز و تغییر غیرقابل اعتماد". نمونه هایی از اشکال متداول موسیقی غربی عبارتند از:فوگ،اختراع،سوناتا-آلوگرو،کانن،استوفیک،موضوع و تغییراتورندو.اسکو اظهار داشت که موسیقی کلاسیک اروپایی تنها شش شکل مستقل دارد: باینری ساده ، سه قلو ساده ، باینری مرکب ، رندو ، هوا با تغییرات وفوگ.(اگرچهآلفرد مان ،موزیسین موسیقی ،تأکید کرد که این فوگ در درجه اول روشی برای ترکیب است که بعضی اوقات در کنوانسیون های ساختاری خاصی انجام شده است.
در جایی که قطعه ای به آسانی نمی تواند به بخشهای مختلف تقسیم شود (اگرچه ممکن است بخشی از شعر ، داستان یابرنامهرا قرضدهد) ، گفته می شود که به صورتکاملی ساخته شده است.چنین است که اغلب مورد باخیالی،مقدمه،راپسودی،اتود(یا مطالعه)،پوئم سمفونیک،چیز بیهوده،بی مطالعه، و غیره[نیازمند منبع]پروفسور چار کیل فرم ها و جزئیات رسمی به عنوان طبقه بندی "قطعه قطعه، رشد و نمو، و یا تغییرات."
این فرم از مجموعه ای از واحدهای شفاف ساخته شده است که ممکن است با حروف به آنها مراجعه شود اما همچنین اغلب دارای اسامی عام مانندمقدمهوکد، نمایش ، توسعه وبازپرداخت، آیه ، کر و یااجتنابوپل است.مقدمه ها و كداها ، وقتي بيشتر از اين نباشند ، غالباً از تحليل رسمي خارج مي شوند.تمام این واحدها معمولاً ممکن است هشت مرحله باشد.فرم های بخش شامل:
این فرم با "تکرار غیرقابل اطمینان" (AAAA.) تعریف شده است.
Medley،potpourriنقطه مقابل آن است ، آن "تغییر غیرقابل اعتماد" است: این یک سکانس نامشخص از بخش های خود شامل (ABCD.) است ، و گاه با تکرار (AABBCCDD.).مثالها عبارتند از ارکسترپیشنهادهای، که گاهی اوقات بیش از یک رشته از بهترین آهنگ های نشان می دهد
در این فرم از دو بخش (AB.) استفاده می شود که هر یک از آنها اغلب تکرار می شود (AABB.).در قرن th موسیقی کلاسیک غربی ، شکل "باینری ساده" غالباً برای رقص ها مورد استفاده قرار می گرفت و این کنوانسیون را به همراه داشت که این دو بخش باید درکلیدهای موسیقیمختلفباشنداما با همان ریتم ، مدت و لحن.تناوب دو آهنگ تنوع کافی می دهد تا اجازه دهید یک رقص به اندازه دلخواه تمدید شود.ب
این فرم دارای سه بخش است.در موسیقی کلاسیک غربی یک شکل سه گانه ساده دارای یک بخش سوم است که همان recapitulation از اولین (ABA) است.اغلب ، بخش اول تکرار می شود (AABA).این رویکرد درآریاعملیاتی قرن th، محبوب بودو به آن فرمدا داپو(یعنی "تکرار از بالا") گفته می شد.بعداً این
این فرم دارای یک موضوع تکراری است که متناسب با بخش های مختلف (معمولاً متضاد) به نام "قسمت" است.ممکن است نامتقارن (ABACADAEA) یا متقارن (ABACABA) باشد.یک بخش تکرار شونده ، به ویژه موضوع اصلی ، گاهی اوقات کاملاً متنوع است ، وگرنه یک قسمت ممکن است "تحول" آن باشد.آرایش مشابهشکلritornelloازgrossoکنسرتوباروک است.فرم قوس(ABCBA) شبیه یک رندو متقارن است بدون تکرارهای میانی از موضوع اصلی.به طور معمول در دور استفاده می شود.
اشکال گوناگونی آنهایی هستند که تغییر در آنها یک عنصر سازنده مهم است.
واریاسیون:موضوع، که به خودی خود می تواند از هر نوع کوتاه تر (باینری، سه تایی، و غیره) می باشد، به شکل تنها "بخش" و به طور نامحدود (به عنوان در شکل فاجعه) تکرار اما متفاوت است هر زمانی که (A، B ، A ، F ، Z ، A) ، به گونه ای که به نوعی شکل زنجیره ای مقطعی را ایجاد می کنیم.یک نوع مهم از این ، بسیار مورد استفاده در موسیقی بریتانیایی قرن هفدهم و درPassacagliaوChaconne،باس زمینی بود- مضمون باس تکراری یاbassoostinatoکه در اطراف آن بقیه ساختار آشکار می شود ، اغلب ، اما نه. همیشه ،نخهایپلیفونیکیاپشتی را می چرخانید، یاتقسیماتبداههایوdescants.این است که با شو (1977) گفته می شود به شکلتمام عیاراز موسیقی انفرادی ابزاری بدون همراه و یا همراه است.روندواست که اغلب با بخش های متنوع (پیداAA1BA2CA3BA4) و یا (ABA1CA2B1).
اشکال توسعه مستقیماً از واحدهای کوچکتر مانندنقوش ساخته می شوند.یک قطعه معروف کلاسیک با نقوش ،سمفونی پنجم بتهوون استکه با سه نت کوتاه تکرار شده و سپس یک یادداشت طولانی شروع می شود.در قطعات کلاسیک که مبتنی بر نقوش هستند ، معمولاً این نقوش با روشهای مختلف ترکیب شده ، متنوع شده و کار می شود ، شاید داشتن زیرپوش متقارن یا قوس مانند و یک پیشرفت مترقی از ابتدا تا انتها باشد.تا کنون مهمترین شکل رشد در موسیقی کلاسیک غربی ،فرم سوناتا است.این فرم ، همچنین به عنوانفرمسوناتا، فرم حرکت اول ، دودویی مرکب ، سه گانه و انواع نام های دیگر شناخته می شود ،[بهعنوان مثال مورد نیاز است]از جنبش رقص دودویی شکل گرفته شده در بالا توسعه یافته است ، اما تقریباً همیشه به شکل سه بعدی بزرگتر با داشتن زیربخشهای اسمیExposition ، DevelopmentandRecapitulation ساخته می شود.معمولاً ، اما نه همیشه ، قطعات "A" (به ترتیبExpositionوRecapitulation) به دو یا سهموضوعیا گروه های موضوعی تقسیم می شوند که به صورت جداگانه و نوترکیب برای تشکیل قسمت "B" (توسعه) تقسیم می شوند - بنابراین ( AabB [dev a of a and / or b] A1ab1+ کد)این شکل تکوینی عموماً به بخشهای خاصی از قطعه محدود می شود ، همانطور که در قسمت میانی اولین حرکت یک سوناتا وجود دارد ، اگرچه آهنگسازان قرن نوزدهم همچون برلیوز ، لیزت و واگنر تلاش های والایی برای بدست آوردن آثار در مقیاس بزرگ صرفاً یا عمدتاً انجام دادند. از نقوش